انگیزه
انگیزه یک یا مجموعهای از عوامل است که فرد را به سمت انجام کاری هدایت میکند. شاید بتوان گفت مهمترین عامل برای حرکت شخص به سوی هدف انگیزه است، زیرا تا نیرویی اولیه برای آغاز نباشد هرگز نمیتوان حرکت کرد. تا انگیزه نباشد نمیتوان مقصد را شناخت، مسیرها را بررسی کرد و به راه افتاد. برای مثال میخواهید به مسافرت بروید اگر قصد دارید از هوای خنک، طبیعت سرسبز و آبشارهای زیبا و دشتهای مرتفع لذت ببرید به سمت استان لرستان میروید. هرگز در این راه به سمت دیگری منحرف نخواهید شد، زیرا میدانید در جنوب یا شرق کشور هرگز چنین چیزی را نخواهید یافت. گاهی هم هدف به عنوان یک انگیزاننده عمل کرده و شما را در جهت هدف سوق میدهد. شرایطی را در نظر بگیرید که در حالی که از دیدن منظرهای زیبا لذت میبرید با خود میگویید:
«اگر نقاشی بلد بودم این منظره را میکشیدم.» هدف در این جا کشیدن آن منظره است همین در شما انگیزه ایجاد میکند تا به کلاس نقاشی رفته و آموزش ببینید. در حقیقت انگیزانندهها عواملی هستند که مانند جرقه عمل میکنند. وجودشان سبب یه حرکت افتادن یا سریعتر شدن حرکت شما میشود.
عوامل بیرونی و درونی انگیزه
عوامل مهم درونی هر انسانی تفکرات و خواستهها یا همان آرزوها از پر اهمیتترین عوامل تاثیرگذار بر ایجاد انگیزه هستند. حتما شنیدهاید که میگویند «جوینده یابنده است.» این ضربالمثل در حقیقت همان عنصر انگیزه را نشان میدهد، هنگامی که فردی به دنبال هدفی است به آن خواهد رسید اگر انگیزهای برای رسیدن وجود نداشته باشد، رسیدنی هم در کار نخواهد بود. به همان اندازه که علاقه فردی به عنوان یک عامل درونی در انگیزه تاثیرگذار است، محیط اطراف نیز تاثیرگذار است. افرادی که با آنها در ارتباط هستید نیرویی هستند که با تاثیر بر انگیزه شما میتوانند شما را به سمت اهداف سوق دهند یا شما را از اهدافتان دور کنند، پس مهم است که با چه کسانی معاشرت میکنید. اهداف و تفکراتتان را با همه در میان نگذارید. برای ایجاد انگیزه یا به عبارت دیگر تامین سوخت اولیه برای حرکت با کسانی که مثبتنگر و خبره هستند مشورت کنید.
راهکارهای ایجاد انگیزه
۱- یک کاغذ و قلم بردارید
در بالای صفحه سوالی که پیشتر مطرح شد بنویسید، سعی کنید به آن پاسخ دهید. متناسب با پاسخی دادید جوانب را بسنجید، آیا واقعا ارزش تلاش را دارد؟ اگر پاسخ مثبت است، در ارتباط با هدفتان جستجو کنید. بالا رفتن اطلاعات شما باعث میشود از تاریکی خارج شوید، همین عامل خود یک انگیزاننده است. برای خودتان انگیزش ایجاد کنید. همین کاغذ را پس از تکمیل شدن موارد آن به جایی از اتاقتان نصب کنید که جلوی چشم باشد هر روز آن را نگاه کنید. هر چیز دیگری که به هدفتان مرتبط است را جلوی چشمانتان داشته باشید. بهترین روش این است که عکس یا نوشتهای داشته باشید که شما را به یاد آن بیندازد تا هرگز هدف را فراموش نکنید.
۲- کاغذ را کنار نگذارید شما به برنامهریزی نیز نیازمندید
با برنامهریزی به طور مرتب و دستهبندی شده همه کارهای روتین، امکانات، هزینهها کسانی که میخواهید با آنها مشورت کنید، اگر به آموزش احتیاج دارید منابع یا افراد یا آموزشگاههای مد نظرتان را بنویسید. برای استراحت و استحمام و صرف غذا، پرداختن کار و انجام مسئولیتها زمان تعیین کنید. درهم بودن کارها و بینظمی فقط شما را سردرگم و کلافه میکند و در نهایت انگیزهای نمیماند.
۳- فیلمها، کتابها و مستندها
نیز مشوقهای خوبی در مسیر ایجاد انگیزه و تقویت آن هستند. گاهی پاسخ سوالاتتان را از لابهلای داستانها میتوانید بیابید. زندگینامه استیو جابز حرفهای زیادی برای گفتن دارد، چیزهایی که تجربه کرده، اقداماتی که انجام داده و دوستانی که در مسیر هدف پیدا کرده به شما یاد میدهد که چطور انتخاب کنید تا در مسیر درست قدم بگذارید.
۴- الگو بگیرید و سرمشق برگزینید
همانطور که قبلا هم گفتیم مطالعه زندگینامه افراد موفق بسیار در ایجاد انگیزه به شما کمک میکند. شناخت افراد موفق در زمینه مورد نظر شما بسیار تاثیرگذار و راهگشا است. از تجربیات آنها درس و از اقدامات آنان ایده بگیرید. سرمشق قرار دادن افراد موفق در زندگی و پا گذاشتن در مسیری که قبلا رفتهاند کمک میکند تا از شکستهای احتمالی که ممکن است اعتماد به نفس و انگیزه را تحت تاثیر قرار دهد، جلوگیری بشود. فراموش نکنید عمر ما آنقدر طولانی نیست که همه چیز را خودمان تجربه کنیم. سه مورد بسیار مهم در مورد انگیزه جهتهی، پافشاری و عمق است. در تعیین جهت به شما کمک میکند مسیر را بهتر تشخیص دهید و به سمت آن حرکت کنید. پافشاری و صبر کلید موفقیت شما در هر کاری است. همیشه بخاطر بسپارید اینکه در هر شرایطی انگیزهتان قوی بماند خیلی اهمیت دارد. عمق نیز به این اشاره دارد که تا چه میزانی برای رسیدن به هدفتان مایه میگذارید. طبیعتا هرچه اهمیت کاری بالاتر میرود میزان تلاش شما نیز باید بالا برود.
برخی از انگیزاننده های مهم
در ابتدا چیزهایی وجود دارد که بعدها نظریهها و تعاریفی در ارتباط با آن داده میشود. موارد انگیزهبخش زیر طبق تجربیات و مشاهدات محققان نوشتهشدهاند.
۱- پول
پول خوشبختی نمیارد، اما مطمئن باشید نبودش حتما بدبختی می آورد. پول یکی از بزرگترین و قویترین انگیزههایی است که انسان را در روزهای سرد زمستانی از رختخواب جدا کرده و به محل کار میفرستد. برای رفع مایحتاج زندگی وجود آن ضروری است. پس از رفع مایحتاج اولیه به سطوح بعدی نیازها مثل مالکیت، توانمندی و تمایل به بدست آوردن میرسیم.
۲- لذت
در مورد لذت بردن از فعالیتهایی که انجام میدهیم در نظریه برانگیختگی توضیح داده شد. گاهی اوقات انگیزه از انجام دادن کاری صرفا لذت بردن از آن و تجربه حس خوب بعد انجام آن است، مثل موزیک گوش کردن. در این جا موضوع دیگری نیز مطرح میشود که شخص از انجام کاری که کمتر به او لذت میدهد پرهیز میکند، در واقع از رنج کشیدن دوری میکند مثلا ترجیح میدهد اول چای ریخته و در حالیکه به موسیقی مورد علاقهاش گوش میدهد از نوشیدنش لذت ببرد، سپس لباسها را در کمد میگذارد. در این میان افرادی دیده میشوند که با وجود هدف مشخص و علاقهای که به آن کار دارند، پس از مدتی ناامید شده و دست از تلاش برمیدارند، در واقع ناامیدی از رسیدن به نتیجه مطلوب نیست، آن لذتی را که مورد بحث است، در این مسیر تجربه نکردهاند.
۳- دستیابی به برترین جایگاه
بعضی از افراد نمیتوانند و شاید بهتر است بگوییم نمیخواهند نفر دوم باشند به عبارتی دیگر هدفشان این است که همیشه در اوج بمانند.
محمدعلی کلی، بوکسور معروف و قهرمان جهان در این ارتباط میگوید:
«از آموزش دیدن متنفرم، اما همیشه به خودم گفتم کوتاه نیا، اگر الان سختی بکوشی بعدا قهرمان خواهی بود.» فراموش نکنید در مسیر به دست آوردن بعضی چیزها باید چیزهایی را از دست داد.
۴- نوع دوستی
کمک به انسانها و طبیعت و کلا تلاش برای تبدیل دنیا به جایی بهتر انگیزه بعضی انسانها است برای زندگی. منشا این احساسات ذات انسان است و آمیزهای از حس همدردی و خیرخواهی است.
۵- قدرت و شهرت
رهبران سیاسی بهترین مثال برای این مورد هستند. آنها افرادی هستند که در وجودشان نیاز به قدرت و شهرت حس میشود. هرچند این حس فقط در سیاست خلاصه نمیشود بلکه در هر زمینه و رشتهای حرفهایترینان در مرکز توجه قرار دارند، سپس شناخته میشوند و بیشتر طالب شهرت، قدرت موقعیت و جایگاه خود میشوند.
۶- علاقهمندی
قدرتمندترین حس انسان عشق و علاقه است. یا به کسی یا به چیزی و در بیشتر مواقع جرقهای است برای آغاز کاری. علاقهمند بودن به چیزی یا به طور ژنتیکی است مثل بانوان یک خانواده که همگی به حرفه خیاطی علاقهمند هستند و در آن زمینه مهارت بالایی دارند؛ یا تحت تاثیر محیط اطراف در وجود افراد ایجاد میشود. مثلا بعد مطالعه تعداد زیادی از آثار ادبی ارزشمند جهان، شخص به نویسندگی علاقهمند میشود. انسانی که به چیزی واقعا علاقه دارد هر روز به عشق رسیدن به هدفش از خواب برمیخیزد و همه برنامههای زندگیاش را بنابر هدفش تنظیم میکند.
دیدگاه شما